زمان پخش مناسب سریال و اصطلاحا هرشبیبودن آن البته در این موفقیت بیتأثیر نبوده اما نباید به سادگی از کنار داستان این سریال گذشت که نقش تعیینکنندهای در جذب مخاطب داشته است. موضوع گروهکها و ورود به زندگی تشکیلاتی آنها در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی، بارها در سینما و تلویزیون دستمایه ساخت آثار گوناگون شده است.
این بار اما کارگردان ارمغان تاریکی سعی کرده تا زوایای دیگری از دنیای تاریک منافقین را تصویر کند؛ اتفاقی که تا اندازه زیادی افتاده است و در پایان پخش سریال بهتر میتوان درباره آن نظر داد. جلیل سامان که کارگردانی این کار را برعهده دارد، فارغالتحصیل رشته کارگردانی فیلم از دانشکده صدا و سیماست. در کارنامه هنری او نگارش فیلمنامه سریالهای «ترس و لرز»، «قصه قرارگاه»، «گذرگاه تاریکی»، «تافته جدا بافته» و فیلمنامههای سینمایی «هانیه» و «وقت بودن» به چشم میخورد. البته او کارگردانی و تدوین وقت بودن (شبکه 4 سیما، برنده 3جایزه از جشنواره فیلم فجر)، ترس و لرز و قصه قرارگاه را هم برعهده داشته است. تهیهکنندگی مستند بازسازی سوسنگرد از مجموعه روایت فتح، سریال ترس و لرز، مستند بازسازی قیام جنوب و آیتاللهلاری از جمله دیگر فعالیتهای اوست.
- ایده ابتدایی داستان چگونه شکل گرفت؟
واقعیتش سالها پیش اتفاقی افتاده بود برای یک نفر که شخصی روحانی بود؛ این درواقع جرقه اصلی شکلگیری این داستان در ذهن من شد. البته اگر داستان لو نمیرفت و بعد از پخش سریال با هم گفتوگو میکردیم، حتما میگفتم برای آن دوست چه اتفاقی افتاده بود. فقط در همین اندازه میتوانم بگویم که ایده اولیه از یک اتفاق واقعی است اما مثل همه فیلمنامهها تخیل در جهتدهی به داستان نقش عمدهای دارد.
- فیلمنامه چقدر به طرح اولیه و آن چیزی که به تلویزیون ارائه دادید نزدیک است؟
یک مقدار بازنویسی داشت که انجام دادم. خوشبختانه تاکنون کوچکترین بخشی از کار حذف نشده است. همانطور که میدانید این سریال در ارتباط با جوانی دانشگاهی است که در سالهای اول انقلاب درگیر مسائل سیاسی شده و وارد ماجراهایی عاطفی میشود. با این وجود تأکید زیادی بر این نکته دارم که این کار سیاسی نیست و من بیشتر انسان را در یک موقعیت خاص بررسی کردهام.
- با این تفاسیر چرا سراغ دانشجوها رفتید؟ بهنظر شما این کمی حساسیتبرانگیز نیست؟
ببینید! کار من اصلا سیاسی نیست. درست است که موضوع سازمان منافقین، خرابکاریها و ترورهای آنها مطرح است اما قصه اصلی، یک قصه عاشقانه است. اتفاقهای سریال هم حول این قصه عاشقانه میافتد. هدف من هم دقیقا همین بود که با بهرهگیری از این فضا مسائل آن روز را تصویر کنم. باز هم تأکید میکنم که این کار اصلا سیاسی نیست. به هر حال هر داستانی در زمان تاریخی خاصی میگذرد و زمان این داستان هم اوایل دهه 60 است. من برای این کار روزها و ساعتها تحقیق کردهام و همینطوری هم نبوده که چیزی را همینطوری بنویسم. من روی تکتک کلمات تحقیق کردهام. من منافقین را توی این سریال شستم و گذاشتم کنار و تمام زوایای پیدا و پنهان ارتباطهای آنها را سعی کردم رو کنم. بینندگان سریال حتما این موضوع را بهخوبی دیدهاند و درک میکنند.
- اتفاقا بازیها هم کمک خوبی به کار کردهاند. از بازیها راضی هستید؟
من روی بازی خیلی وسواس دارم، همینطور روی انتخاب بازیگر و هدایت او به سمت نقش؛ البته من با نظر شما خیلی موافق نیستم. از بعضی نقشها خیلی راضی هستم و بعضی را هم از سرناچاری قبول کردم. واقعیتش این است که متأسفانه خیلی از دوستان بازیگر تا بستر سیاسی کار را دیدند، کنار کشیدند و منصرف شدند، ولی خب، دوستانی که در کار ایفای نقش میکنند زحمت زیادی کشیدهاند.
- احتمالا مثل خیلی از کارهای دیگر هم با مشکل تهیه دکور صحنه و ایجاد حال و هوای آن دهه مواجه بودهاید.
بله، همین طور است. همه چیز عوض شده. خیابان، خودروها و ظاهر آدمها، همه عوض شده است. این به هر حال هم میتواند حسن باشد و هم آفت یک کار. این مشکل کارهایی است که زمان دارند و به هرشکل ما تمام تلاشمان را کردهایم تا حال و هوای آن زمان القا شود.
- از بازخوردهای این چند قسمتی هم که پخش شده اطلاع دارید؟ مثبت بوده یا منفی؟
واقعیتش نمیدانم و این قدر درگیر کار ضبط و پخش هستم که نمیتوانم به این موضوع فکر کنم، اما حتما این موضوع را جویا میشوم چون به هر حال برای کارهای بعدی میتواند تأثیرگذار باشد. اگرچه از دوستان و اطرافیان نظرهایی میشنوم اما خب، به هر حال آنها لطف دارند به من و نظرشان مثبت است.
- از زمان پخش سریال هم که احتمالا باید راضی باشید؟ ساعت 21 شبکه 3 از شنبه تا چهارشنبه و تکرار ظهر روز بعد بهنظر خیلی ایدهآل میآید.
راستش زمان پخش خیلی به من ربط ندارد و دخل و تصرفی در آن ندارم اما خب همانطور که گفتید زمان ایدهآلی به سریال اختصاص دادهاند که حتما روی دیده شدن کار تأثیر مثبتی گذاشته است.
- گویا ترانه پایانی سریال هم طرفداران زیادی بین بینندگان پیدا کرده است.
مثلث «فرید سعادتمند»، «محمد اصفهانی» و «عبدالجبار کاکایی» همگی از بهترینهای آهنگسازی، خوانندگی و ترانهسرایی ایران هستند. موسیقی این سریال را نه بهعنوان کارگردان که بهعنوان یک شنونده، واقعا یکی از بهترین کارهای این چند وقت اخیر میدانم که کمک زیادی به خط داستان کرده است.